-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 بهمنماه سال 1384 00:41
در تاریکیه شب 3 شمع روشن کردم اولی برای بودنت , دومی برای دیدنت و سومی برای بوسیدنت .در آخر هر 3 را خاموش کردم برایدر آغوش گرفتنت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 بهمنماه سال 1384 00:39
خودمو گول میزدم توی دو رنگی نمیخواستم ببینم اون دل سنگیت می دیدم داشتی یواش یواش می رفتی اما خواستم خوش باشی توی زرنگی هی می گفتم دل خوش فردا می مونم واسه خوندن تو بودی تنها بهونم هی می گفتم به خودم همش خیال همه این حرفا یه شوخی می دونم تو چشات برقی نبود مثل گذشته تازه فهمیدم از این حرفا گذشته من همونیم که بودم تو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 01:46
: نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم... چون دنیا یه روز تموم میشه... نمیخوام بگم که مثل گلی... چون گل هم یه روز پژمرده میشه... نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس... چون شب هم بالاخره تموم میشه... نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی... چون اب که همیشه پاک نمیمونه... نمیخوام بگم که دوستت دارم... بلکه من...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1384 02:07
سکوتی سرد درثانیه هایی که قلبم نمیداند بطپد یا بایستد بیخوداز خود فقط امیدوارم که توراببینم شاید که قلبم طپیدن را از سر بگیرد ولی ای وای که فرشته نجات من با آتش این عشق قلب کسی دیگر را به طپیدن وا میدارد ای وای ای وای من چرا منتظرم قلبم که پیش از آرزویم ایستاده است 000000حدس می زدم شبی جوابم کنی وقصرکوچک مراخراب کنی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1384 02:05
میان خستگی هایم صدایی آشنا باشد به دنبال کسی هستم که دستانش پر از امید میان شهر چشمانش پر از عشق و صفا باشد به دنبال کسی هستم که در این وادی غربت میان این همه دوری برایم تکیه گاه باشد به دنبال کسی هستم که تقدیمش کنم دل را و او هم با نگاه من به خوبی آشنا باشد به دنبال کسی هستم که چون دریای بی پایان برایم بی کران باشد و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 03:01
نیست در کس جرم و وقت کرم می گذرد*** چاره آنست که سجاده به می بفروشیم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 دیماه سال 1384 01:28
دیشب هوس دل غمگینم بگرفت ****اندیشه یار نازنینم بگرفت گفتم بروم از پی دل تا آنجا**** اشکم بدوید و آستینم بگرفت اشکم بدوید و آستینم بگرفت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 دیماه سال 1384 00:28
نیست در کس جرم و وقت کرم میگذرد *** چاره انست که سجاده به میخانه بفروشیم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 دیماه سال 1384 02:05
رفتم برای رفتن!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 آذرماه سال 1384 23:04
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد ، در قاصله رخوتناک دو هم آغوشی . یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر می دارد و به رهگذری دیگر با لبخندی بی معنی می گوید "صبح بخیر" زندگی شاید آن لحظه مسدودی ست که نگاه من ؛ در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1384 00:45
همای اوج سعادت به دام ما افتد**** اگر تورا گذری بر مقام ما افتد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1384 03:03
دوش ز دست رقیب ساغر می خورده ای ****من به خطا رفته ام یا تو خطا کرده ای
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آبانماه سال 1384 01:06
امشبی را که در آنیم غنیمت شماریم **** شاید ای جان نرسیدیم به فردائی دگر
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 مهرماه سال 1384 00:21
اوا هه واری من همو عاشقانی گریان**** تو بویی هق هق ی که نینینت دچوا بوو آسمان
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 شهریورماه سال 1384 23:54
یک جرعه ی آن مست کند هردو جهان را****چیزی که لبت ریخت به بیمانه ام امشب
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 02:52
بی حاصلم از عمر گرانمایه فریبا***گر جان نرود دربی جانانه ام امشب
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مردادماه سال 1384 00:24
من به دنبال تو با بای برهنه ***تو جون و تازه ای من بیر وکهنه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 00:32
شد زندگانی زندان غم*** دریای اشک چشمان من
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 00:12
تا زیادم برده ای از یاد عالم رفته ام *** هیچ کس جز غم نمی برسد فراموش تو را
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 00:08
ای عمر شیرین از تو سیرم**** بگذر از من تا بمیرم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 00:04
یک جرعه ی آن مست کند هردو جهان را****چیزی که لبت ریخت به بیمانه ام امشب
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1384 23:57
از من بگریزید که می خورده ام امروز ****با من منشینید که دیوانه ام امشب ترسم که سیل کوی تو را بگیرد ****ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مردادماه سال 1384 00:42
بچه که بودم اتاقی پر از ابر داشتم انگشت های مادربزرگ جعبه مهربان مدادرنگی بود چیزی شبیه رنگین کمان چشمهایم را نقاشی می کرد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مردادماه سال 1384 23:48
خسته تر از همیشه از درد دل شکستن ****سر خورده بودم از عشق دراتظار مردن
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مردادماه سال 1384 00:21
جستم از دام به دام آر گرفتار دگر****من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی****تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 01:23
چو دردی بر سر درد آفریدند به درمان دلم صبر آفریدند اگر گل را به زیبایی کشیدند کنارش خار را هم آفریدند کجا رفتند آن عاشق پرستان؟ که روزی تیغ صرصر آفریدند پریشان می شوم در یاد رویت مرا شیدای شب گرد آفریدند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 00:27
شدیم از یاده دیگر فراموش **** دوراهی بین ما بگشوده آغوش از آن عشقی که بین ما شعله میزد **** بجا مانده اجاقی سرد و خاموش میان من وتو دو راهی نشته ****** صدایی نمانده به لبهای بسته به لبهای خموش این دو راهی **** نشسته غصه غمگین رفتن همیشه راه ما یکی بود *** ولی راهت جدا شد دیگر از من
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 تیرماه سال 1384 23:52
بوسه ای زان لعل آتشناک میباید شاهو**** تا به فریاد آورد لبهای خاموش تورا
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 00:25
دوش ز دست رقیب ساغر می خورده ای من به خطا رفته ام یا تو خطا کرده ای
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 23:44
شد زندگانی زندان غم*** دریای اشک چشمان من ای عمر شیرین از تو سیرم***بگذر از من تا بمیرم