شعر و اشک

نیست در کس جرم و وقت طرب می گذرد

شعر و اشک

نیست در کس جرم و وقت طرب می گذرد

میان خستگی هایم صدایی آشنا باشد به دنبال کسی هستم که دستانش پر از امید میان شهر چشمانش پر از عشق و صفا باشد به دنبال کسی هستم که در این وادی غربت میان این همه دوری برایم تکیه گاه باشد به دنبال کسی هستم که تقدیمش کنم دل را و او هم با نگاه من به خوبی آشنا باشد به دنبال کسی هستم که چون دریای بی پایان برایم بی کران باشد و آرام و نهان باشد به دنبال کسی هستم که مانند شقایق ها همیشه عاشق و شیدا و لیکن00000000000

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد