من آواز بیابانم ... صدای بغض بارانم ... بریده از نیستانم ... غمی دارم که می خوانم ... من آن دریای دل بازم ... که باساحل نمی سازم ... دل آیینه پردازم... میان دست و آوازم ... مرا از بودنم بشناس ... که قسمت کرده ام با تو ... مرا که خود نمی دانم در آیینه منم یا تو ... بمن از من شکایت کن ... مرا از من حکایت کن ... از این دریای دل تنگی ... به یک جرعه قناعت کن ... صدای زخمی سازم ... نه پایانم نه آغازم ... برای گم شدن در عشق ... تو را کم دارد آوازم ... هوای ابر پاییزم .... به آسانی نمی بارم .... ولی با تو فقط با تو .... هزاران گفتنی دارم ... مرا از قصه ام بشناس .... که با تو قصه ها دارم.... صدای بغض بارانم .... مرا بشنو که می بارم ... مرا بشنو که می بارم ... من آواز بیابانم ... غزل خوان نیستانم ... خود آتش خود عشقم ... اگر از عشق می خوانم ... به دنبال صدایم باش ... که بیهوده نمی خوانم ... میان دست و آوازم ... دل آیینه پردازم ... مرا پیدا کن و بشناس ... برای تو اگر رازم ... به من از من شکایت کن ... مرا از من حکایت کن... دلم دریای آواز است ... از این دریا حکایت کن ... دلم دریای آواز است ...از این دریا شکایت کن ... از این دریا شکایت کن …….
salam eyval bahal minevisi weblog et ham bahale behem sar bezan khoshhal misham bye
سلام
امیدوارم که موفق باشی
اگه شعر دوست داری یه سری به کلبه ما بزن.......
سلام زیبا بود موفق باشی بای
*اگر کتاب زندگی چاپ دومی داشت هرگز نمی گذاشتند اینقدر غلط چاپی داشته باشد .
*تنها مرگ است که دروغ نمی گوید .
من آواز بیابانم ... صدای بغض بارانم ... بریده از نیستانم ... غمی دارم که می خوانم ... من آن دریای دل بازم ... که باساحل نمی سازم ... دل آیینه پردازم... میان دست و آوازم ... مرا از بودنم بشناس ... که قسمت کرده ام با تو ... مرا که خود نمی دانم در آیینه منم یا تو ... بمن از من شکایت کن ... مرا از من حکایت کن ... از این دریای دل تنگی ... به یک جرعه قناعت کن ... صدای زخمی سازم ... نه پایانم نه آغازم ... برای گم شدن در عشق ... تو را کم دارد آوازم ... هوای ابر پاییزم .... به آسانی نمی بارم .... ولی با تو فقط با تو .... هزاران گفتنی دارم ... مرا از قصه ام بشناس .... که با تو قصه ها دارم.... صدای بغض بارانم .... مرا بشنو که می بارم ... مرا بشنو که می بارم ...
من آواز بیابانم ... غزل خوان نیستانم ... خود آتش خود عشقم ... اگر از عشق می خوانم ... به دنبال صدایم باش ... که بیهوده نمی خوانم ... میان دست و آوازم ... دل آیینه پردازم ... مرا پیدا کن و بشناس ... برای تو اگر رازم ... به من از من شکایت کن ... مرا از من حکایت کن... دلم دریای آواز است ... از این دریا حکایت کن ... دلم دریای آواز است ...از این دریا شکایت کن ... از این دریا شکایت کن …….
................
و اکنون
زمان آن رسیده که سکوت کنم ....
.........هیچی نگم بهتره .....
شاد باشی
بدرود
عیدتون مبارک
شاد باشین
بدرود .........