شعر و اشک

نیست در کس جرم و وقت طرب می گذرد

شعر و اشک

نیست در کس جرم و وقت طرب می گذرد

جستم از دام به دام آر گرفتار دگر****من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر
شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی****تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
نظرات 2 + ارسال نظر
کبریا دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:22 ق.ظ http://www.kebriya.blogfa.com/

سلام
از من مگریز که سخت تنهایم !
دلگیر و خسته
در شهر .............

[ بدون نام ] یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:14 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد